سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ارغوان(ابتهاج)

اسباب عیش نیست به کاشانه جهان

می‌برد کاش سیل فنا خانه جهان

 

خون می‌خورم، خون دل خویش همچو خم

تا پا نهاده‌ایم به میخانه جهان

 

مستی درد دارد و در پی خمار غم

نوشیده‌ایم باده ز پیمانه جهان

 

غم ماند و عمر رفت دریغا که هیچ سیل

این نقش را نشست ز ویرانه جهان

 

جز نقش‌های درهم رویا چه دیده‌ایم

ما را به خواب می‌کند افسانه جهان

 

در زیر آسیای فلک، کاش از فشار

یکباره خرد می‌شدی این دانه جهان

 


نوشته شده در دوشنبه 88/1/24ساعت 5:38 عصر توسط جلال یقموری نظرات ( ) |


آخرین مطالب
» صنعت و ...
عصر شعر
حسن کسایی هم رفت
عکس مستند در سفر اخیر مشهد
غلامعلی پیر ایرانی
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com